- غال بزوئن
سر رفتن آب و مایعات در اثر جوشیدن، جوشش چشمه
معنی غال بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یاوه گفتن، حرف بیهوده زدن
چاخان کردن
قاچ کردن هندوانه یا خریزه
به تنگ آمدن، بی قراری کردن
قاب بزئن
حرکت سوار، هنگامی که پاشنه ی پا به شکم اسب بزند دا اسب به
پرتاب کردن، نوعی معامله و یا اهدای هدیه به عروس یا فردی که بسیار عزیز
گاز زدن
شاشیدن، شب ادراری، بید زدن فرش و لباس و چوب
شکافتن، پاره کردن برخی اشیا و اجسام
باز کردن تا سر حد امکان، باز گذاشتن
شکافتن، بریدن، پاره کردن، دو نیم ساختن
مکیدن، نوک زدن ماهی به قلاب، هق هق گریه
مساوی نبودن دو کفه ی ترازو
پا بیل کردن، با بیل شخم عمیق نمودن، شعله زدن، لهیب آتش
قدم برداشتن
صدای تندر، رعد زدن
مرحله ای در نمدبافی که با سعد دست بر آن ضربه زنند، به پرواز
سرک کشیدن، دزدانه نگاه کردن
با سرشاخه ی درخت مرز بین مراتع را مشخص کردن، بریدن شاخ و
بخیه زدن، کوک زدن
دو پارچه را با نخ و سوزن به هم وصل کردن و کوک های درشت زدن
نعل کردن اسب
پهلو به پهلو شدن و معلق زدن حیواناتی چون خوک در باتلاق و
پاشیده شدن، متلاشی
عملی در شالی کوبی که به واسطه ی آن برنج سفید و شفاف می شود
نوعی مجازات، دار زدن، آویزان کردن
انداختن تیلا به شاخه و کشیدن آن
گل زدن به تن و خاک به سر ریختن، نوعی نفرین
در رفتن، چاک زدن، دریدن، پاره کردن
پاشاندن خاک به وسیله ی مرغ ۲جستجو کردن
گشت و گذار
سرکیف آمدن، به هوش آمدن
گوسفندان را در محوطه ای محصو گرد آوردن